سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ چیز نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، منفورتر ازبخل و بدخویی نیست که این یک، همان گونه که سرکه عسل را تباه می کند، ایمان را تباه می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی بیدار(68)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :4
کل بازدید :187713
تعداد کل یاداشته ها : 92
103/2/30
6:6 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن ساعی[17]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 


)نقد و بررسی فیلم «قرنطینه» (منوچهر هادی
یک عشق رویایی بدون مقدمه

سینمای ما- فیلم سینمایی "قرنطینه" ساخته منوچهر هادی ملودرامی است که می‌خواهد بر مرز میان گیشه و دغدغه‌های سازنده حرکت کند، اما آنچه ارجحیت پیدا کرده توجه صرف به مخاطب در همه وجوه است. هادی در اولین ساخته سینمایی‌اش تلاش کرده از زاویه نگاه خود به ملودرام‌های گیشه پسند توجه و وجوه هنری را در کنار اهمیت به مخاطب لحاظ کند. آیا این اتفاق در اولین فیلم او افتاده است؟
فیلم همانطور که کارگردان هم اشاره کرده از سوژه‌ای به شدت کلیشه‌ای و اشک‌انگیز بهره می‌برد و برای رویکردی احتمالاً تازه یا خاص به موضوع انتخابی خود راهکارهایی طراحی کرده که در کنار هم به پیوندی مناسب نرسیده و چون وجوه مجزا یکدیگر را پوشش نمی‌دهند.
فیلمساز در مقطع ابتدایی به شکل گیری رابطه بین دختر و پسر قهرمان قصه می‌پردازد تا یک عشق رویایی را بدون مقدمه بین آنها برقرار کند. شخصیت پسر (حمید گودرزی) به گونه‌ای پرداخته شده که جوانی خوشگذران و درگیر رابطه‌های عاطفی مختلف است و با دیدن دختر جوان (نیوشا ضیغمی) که متفاوت از قشر دخترانی است که می‌شناسد، دل به او می‌بندد.
هر چقدر که نشانه‌های ملموس و آشنا برای شخصیت پردازی پسر جوان به درستی انتخاب شده و کدهای قابل قبول ارائه می‌شود مانند زنگ زدن پیاپی تلفن همراه و ... ، اما همین نکات در مورد دختر کمتر پرداخته شده و در واقع آنچه تفاوت دختر را از اولین برخورد برای پسر مشخص می‌کند، بی جواب باقی می‌ماند.
اختلاف طبقاتی و حرکت بر مسیر کلیشه‌ای دختر فقیر و پسر پولدار نیز یکی دیگر از کلیشه‌های نخ نماست که برای رنگامیزی این رابطه عاطفی طراحی شده و کارکرد آن هم چیزی جز رفتن به سمت ملودرام‌های آشنا و چینش موقعیت‌های قابل پیش‌بینی نیست. این وجه با پرداخت منفی پدر پسر (رضا رویگری) و تکیه بر تنها بودن پسر در خانه‌ای که زنی جوان جایگزین مادر شده، دلایل او را برای دل بستن به دختری از طبقه متفاوت کامل می‌کند.
فیلم تا جایی که قرار است ضربه کاری به مخاطب وارد شده و تغییری در سطح روایتی ایجاد شود، بر مسیری قابل پیش بینی حرکت می‌کند و با تکیه بر عشق زوج قهرمان فیلم بدون توجه به تضادها پیش می‌رود. در این بخش رویکردی سطحی و عام هم به اختلاف طبقاتی وجود دارد که بخصوص در نوع رفتار برادر دختر که درخواست‌های مالی از داماد آینده دارد، برجسته می‌شود که بار طنز احتمالی رفتار بچه گانه او نتوانسته نگاه کهنه به اختلاف طبقاتی را واجد جذابیت و بامزگی کند.
ضربه کلیدی قرار است جایی وارد شود که جواب آزمایش زوج جوان برای ازدواج مشکوک است و در واقع کدی برای بیماری دختر ارائه می‌شود که مقطع بعدی فیلم را به خود اختصاص داده تا به نوعی این عشق امروزی در بوته آزمایش قرار بگیرد. اما از آنجا که طبق یک فرمول آشنا در موقعیت‌هایی که همه چیز خوب و خوش پیش می‌رود، مخاطب انتظار بر هم خوردن این ثبات و آرامش را دارد این اتفاق هم در روند ماجرا قابل پیش بینی است.
از این پس روند داستان به گونه‌ای طراحی شده تا در عین وخیم شدن تدریجی حال دختر، شرایط نیز برای پسر سخت تر شده و فشار مالی او را در موقعیت‌های خاص قرار دهد. موقعیتی که آشکارا تقابل او با پدرش را در پی دارد که سکانس درگیری لفظی آنها در مغازه مبل فروشی پیامد آن است و در ادامه پدر، او را که از گاو صندوق مغازه دزدی کرده به زندان می‌اندازد تا به این رابطه خاتمه دهد.
در این بخش با زندان رفتن پسر شرایطی فراهم می‌شود تا قصه بر بیمارستانی که دختر در آن بستری است متمرکز شود و این بار لحن ملودرام عاطفی فیلم به سمت تلخی و سیاهی بیشتر حرکت کند. بالتبع در این بخش به دلیل بار دراماتیک ضعیف که در ارتباط با خط اصلی قصه وجود دارد، نیاز به طراحی خطوط و شخصیت های فرعی احساس شده است.
در این بخش نویسنده و فیلمساز با آگاهی از عمق تلخی حاکم و صحنه‌هایی که پیشرفت بیماری را در دختر جوان پی می‌گیرد، تصمیم گرفته‌اند طنز را به عنوان راهکار وارد کنند. این تصمیم در اولین گام رضا عطاران را به عنوان یک بیمار وارد فیلم کرده تا با توجه به ظاهر تغییر شکل یافته و حال و هوایی که دارد فضای موجود را ب******د.
هر چند سابقه عطاران در حوزه طنز اولین گزینه برای انتخاب او بوده ولی با توجه به شخصیت پردازی و گریم خاص این کاراکتر انتظارات برای دیدن حضوری متفاوت از وی چندان هم بیراه نیست. ولی واقعیت این است که این بار هم مانند سایر نقش آفرینی‌های عطاران، او را با همان کدها و مولفه‌های آشنای بازیگری در حرف زدن و ... می‌بینیم نه کاراکتری تلفیقی از سابقه وی و پیشینه نقش.
خط عاطفی طراحی شده برای ورود و حضور عطاران در قصه دختر جوان هم به نظر می‌آید با اولین انتخاب‌ها انجام شده و عشق به ظاهر یک طرفه او به دختر بیمار آذری (خاطره حاتمی) با چند بار تکرار، جذابیت لحظه‌ای خود را هم از دست داده و دیگر چیزی برای ارائه باقی نمی‌ماند.
فیلم "قرنطینه" در این بخش برای هر چه به هم پیچیده‌تر کردن کلاف شرایط، خط فرعی‌های متعدد را طراحی کرده که تداخل آنها به نوعی کارکردشان را از بین می‌برد. مانند فروش کلیه توسط مادر دختر (افسانه بایگان) و یا خط فرعی نامادری پسر جوان (شهره سلطانی) که یکباره و بدون مقدمه مانند یک منجی وارد شده و ضمانت پسر جوان را می‌کند تا از زندان آزاد شود، در صورتیکه قبل از آن کدی مبنی بر احتمال متفاوت بودن او ارائه نشده است.
فیلم در بخش پایانی به گونه‌ای همین وجه دوگانه در رویکرد به گیشه و ملودرام را مکمل هم کرده و در عین استفاده از سکانس کلیدی مراسم عروسی که جزء لاینفک فیلم‌های گیشه ای است، با مرگ کاراکتر عطاران و ترسیم فضای تلخ حاکم بر مراسم عروسی در آسایشگاه به زعم خود به مخاطب باج نمی‌دهد. غافل از اینکه جایی به مخاطب و گیشه صرف باج داده که سراغ قصه کلیشه‌ای و موقعیت‌های نخ نما بدون زاویه نگاه تازه و خاص خود رفته و این وجه حتی از مرحله انتخاب بازیگران هم وارد کار شده است. چند فیلم دیگر می‌توانید مثال بزنید که زوج ضیغمی- گودرزی قهرمان اصلی آن بوده اند؟ "گناه من" مهرشاد کارخانی و "تلافی" سعید اسدی که به طور همزمان اکران است نیز از حضور این زوج سینمایی بهره برده‌اند، بدون آنکه "قرنطینه" بتواند تفاوت و لزوم این انتخاب را ویژه کند.
"قرنطینه" نخستین فیلم منوچهر هادی بر اساس فیلمنامه‌ای از سعید دولتخانی ساخته شده است. داستان فیلم درباره دختر و پسری جوان است که دل در گرو یکدیگر دارند، اما برای ازدواج با مشکلات بسیار رو به رو هستند. حمید گودرزی، رضا عطاران، افسانه بایگان، رضا رویگری، خاطره حاتمی، نیوشا ضیغمی و شهره سلطانی در این فیلم بازی کرده‌اند. این فیلم در بخش مهمان بیست و ششمین جشنواره فجر به نمایش درآمد و از چهارشنبه 25 اردیبهشت در گروه سینمایی عصر جدید جایگزین فیلم "پابرهنه در بهشت" شده است.

منبع خبر : مهر

  
  
مارادونا، پا به توپ در زمین سینما
 
جشنواره- گروه ادب و هنر:
برنامه اکران جشنواره فیلم کن، تحت‌تأثیر فیلم جدید برادران داردن قرار داشت. فیلم تازه برادران بلژیکی داردن «سکوت لورنا» نام دارد که با استقبال منتقدان مواجه شد.

ژان پیر و لوک داردن گرچه ? بار برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شده‌اند اما در کنفرانس خبری که تعداد اندکی از منتقدان حضور داشتند تاکید کردند که فقط برای حضور در جشنواره به کن آمده‌اند.

ژان پیر در این کنفرانس خبری عنوان کرد که آنها قبل از فیلم «کودک» با ایده این فیلم آشنا شدند؛ «ما می‌خواستیم قصه افرادی را که از نقاط دیگر جهان به اروپا آمده اند، روایت کنیم؛ البته می‌دانیم شیوه روایی ما چندان جذاب نیست اما مسئله مهاجرت از مسائل مهم امروز در اروپا و شاید دنیاست. ما مخالف اخراج کودکان مهاجر از اروپا هستیم و در مقابل باید مجازات‌های سنگینی در مورد رهبران باندهای قاچاق اعمال شود.»

بازی آرتا دوبروشی بازیگر جوان فیلم سکوت لورنا به شدت مورد توجه منتقدان توجه گرفت و از او به‌عنوان یکی از بخت‌های اصلی دریافت جایزه بهترین بازیگر زن نام برده می‌شود.

همچنین در حاشیه اکران فیلم مستند« روز پس از صلح»، جود لاو بازیگر این فیلم در کنفرانس خبری عنوان کرد که او در نظر دارد برای دومین بار به افغانستان سفر کند و فاش کرد که در سال گذشته سفر مخفیانه‌ای به این کشور داشته و در آنجا ضمن دیدار با مقامات این کشور در مورد روز صلح با مقامات سازمان ملل گفت‌وگو داشته است؛ روز صلح به پیشنهاد جرمی‌گیلی- فیلمساز انگلیسی و از دوستان جود لاو- توسط سازمان ملل انتخاب شد.

فیلم «روز پس از صلح» ماحصل همین دیدارهای رسمی لاو در افغانستان است. لاو در مورد این سفر و افغانستان گفت: «آنها اصلا من را نمی‌شناختند. من مثل دستیار فیلمبردار عمل می‌کردم. اما می‌خواهم به افغانستان بازگردم و شاهد اکران این فیلم در آنجا باشم.»

اما یکی دیگر از فیلم‌هایی که در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد، فیلم «مارادونا» از امیر کاستاریکا ،کارگردان صرب است. این فیلم پس از مستند تایسون، دومین فیلم ورزشی جشنواره کن محسوب می‌شود که به داستان زندگی مارادونا، بازیکن افسانه‌ای تیم ملی آرژانتین در دهه‌های ???? و ???? می‌پردازد.

مارادونا که در مراسم اکران افتتاحیه این فیلم حضور داشت، بیش از هر چیز به‌دلیل گلی که بادست در دیدار مقابل تیم ملی انگلستان در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی آرژانتین به ثمر رساند، شهرت دارد.

کاستاریکا که دوبار برای فیلم‌های «پدر در سفر تجاری بود» و «زیرزمین» نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرده است، در مورد این گل گفت که او هم مثل میلیون‌ها نفر از مردم جهان از این گل شادمان شد و دستاورد چنین گل‌هایی پیروزی برای کشورهایی چون آرژانتین و صربستان است که قربانیان امپریالیسم هستند.کاستاریکا تاکید کرد که قصد داشته 3 مارادونای مختلف را در این فیلم به نمایش بگذارد؛ استاد فوتبال، مرد خانواده و منتقد سیاست خارجی آمریکا.

فیلم جدید کلینت ایستوود به نام «معاوضه» با بازی آنجلینا جولی و جان مالکوویچ در نقش‌های اصلی نیز به نمایش در آمد که اکران نخست آن‌که ویژه منتقدان بود با استقبال فراوان روبه‌رو شد.

همشهری


  
  
مهران مدیری:جامعه روشنفکری بی ظرفیت است
کارگردان مرد هزار چهره: متاسفانه بخشی از جامعه روشنفکری ما آدم های منفعل و به قول شما بی مصرف هستند. آدمهایی که صبح تا شب یک گوشه نشسته اند، خوب حرف می زنند ولی به هیچ دردی نمی خورند.
پس از گذشت حدود یک ماه از پخش سریال «مرد هزار چهره»، مهران مدیری، کارگردان این سریال، به انتقادات صورت گرفته از این مجموعه تلویزیونی پاسخ داد.

وی در گفت‌وگو با شماره اخیر ماهنامه فیلم در خصوص واکنش مربوط به بخش حلقه ادبی که مربوط به روشنفکران و شخصیتهای مهم فرهنگی و ادبی کشورمان بود گفت: شوخی کردن با یک قشر به معنای اجحاف کردن به آنها یا ضعیف نشان دادنشان نیست. اتفاقا آنهایی که دارند چهار نفر آدمی را که معتادند و به هیچ دردی نمی خورند و حتی نمی توانند یک شعر خوب را از فهرست خرید تشخیص دهند با روشنفکران قیاس می کنند به جامعه روشنفکران توهین می کنند. یعنی کسی که این مقایسه را می کند معتقد است جامعه روشنفکری ما فرق شعر خوب و فهرست خرید را نمی داند.

کارگردان مرد هزارچهره ادامه داد: ولی ما معتقدیم که جامعه روشنفکری این طور نیست و این بلاهت و آلودگی برای ? کاراکتری است که ساخته ذهن ما هستند تا ما با خودمان هم شوخی کرده باشیم. چطور می شود با پزشکان شوخی کرد با نیروی انتظامی شوخی کرد کسی چیزی نمی گوید اما به محض اینکه پای چنین بحث هایی پیش می آید عده ای واکنش نشان می دهند.

مهران مدیری افزود: شوخی کردن با افراد مختلف در همه جای دنیا مرسوم است و به کسی هم بر نمی خورد. این حرف من نیست، جامعه روشنفکری اصلا معتقد است که کمدی می تواند با همه اقشار شوخی کند و نباید برخورنده باشد. حالا چطور می شود وقتی کسی با خود جامعه روشنفکری به این صورت واضح و مبرهن شوخی می کند و چهار آدم زیر سوال بروند و تمامیت آن قشر زیر سوال برود؟

وی گفت: ما هم جزء همین جامعه روشنفکری هستیم مگر ما از پشت کوه آمدیم من هم در این جریان روشنفکری سالها زندگی و کار کردم، یک بخش از زندگی و کار من تلویزیون و سینما بوده است، تئاتر کار کرده ام، ادبیات کار کرده ام، موسیقی کار کرده ام، در انقلاب بوده ام و توی کتابفروشی های جلوی دانشگاه بزرگ شده ام و این توضیح دادن خیلی سخت است چون جامعه روشنفکری ما باید ظرفیت نقدپذیری و شوخی را داشته باشد.

مدیری افزود: نمی فهمم که چرا این بحث ها مطرح می شود آن هم با این لحن بد و توهین آمیز، خوب با ادبیات درست از همدیگر انتقاد کنیم. آیا این نوع ادبیات مناسب دفاع از فضای روشنفکری است. اگر کسی مساله شخصی با من دارد بحث دیگری است اما اگر می خواهید مرا نقد کنید این که دیگر اسمش نقد نیست مشکل همه ما این است که تصور می کنیم بیشتر از بقیه می فهمیم.

وی در پاسخ به این سوال که برخی ها گفته اند که مهران مدیری در چنین فضاهایی تلاش کرده است تا وضعیت ادبیات و شعر ما را به چالش بکشد گفت: متاسفانه بخشی از جامعه روشنفکری ما آدم های منفعل و به قول شما بی مصرف هستند. آدمهایی که صبح تا شب یک گوشه نشسته اند، خوب حرف می زنند ولی به هیچ دردی نمی خورند. یک کار مثبت در زندگیشان نکرده اند نه در زمینه هنر های نمایشی نه ادبیات نه شعر و نه هیچ چیز دیگر. آدمهایی که مدتی هستند و بعد می روند و کسی هم نمی فهمد چی بودند، برای چی بودند و کی مردند.

کارگردان مرد هزارچهره ادامه داد: ما منظورمان این قبیل آدمهاست و کار بدی هم نمی کنیم، اینها آدمهای باطلی هستند که فقط فیگور روشنفکری فرهنگی می گیرند و تعدادشان هم متاسفانه کم نیست. پس چرا این حرفها را نزنیم وقتی وجود دارند؟ این طور نیست که بگویم صد در صد جامعه روشنفکری ما سالم، خلاق و مفید هستند.

مدیری تصریح کرد: حرف آخرم این است که اگر کسی جزء این دسته نیست، نباید به او بر بخورد و اگر هم جزء این دسته است که اشکالی ندارد.

کارگردان مرد هزار چهره: متاسفانه بخشی از جامعه روشنفکری ما آدم های منفعل و به قول شما بی مصرف هستند. آدمهایی که صبح تا شب یک گوشه نشسته اند، خوب حرف می زنند ولی به هیچ دردی نمی خورند.

مهران مدیری در گفتگو با ماهنامه فیلم اشاره با اشاره به این که نمی خواهم اشتباهی باشم تصریح کرد مرد هزار چهره در تعطیلات نوروزی طوفانی از بازتاب های متفاوت برپا کرد ولی به نظر می رسد که ما نتوانستیم در این سریال جا بیاندازیم که می شود با قشر های مختلف جامعه شوخی کرد بدون اینکه لطمه ای به وجهه و حیثیت آنها وارد شود.

کارگردان مرد هزار چهره با اشاره به اینکه تلویزیون بعد از سالها این ریسک را پذیرفت و اجازه داد که ما برای اولین بار بتوانیم تا این حد با جاهایی که پیش از این اساسا شوخی با آنها مقدور نبود طنازی کنیم، افزود: اگر جسارت تلویزیون نبود ما حتی نمی توانستیم یک قسمت از این سریال را تهیه کنیم. ولی کمک تلویزیون و حتی نیروی انتظامی باعث شد تا بسترها فراهم شود و مرد هزار چهره روی آنتن برود.

مدیری گفت: همکاری مشترک ما، تلویزیون، نیروی انتظامی، جامعه پزشکان، جامعه روشنفکران و دیگران واقعا نتیجه خوبی داشت و باعث شد که مردم گونه ای از طنز را ببینند که تا کنون ندیده بودند.

وی در خصوص تغییرات اعمال شده در این سریال نیز اظهار داشت: این طور نیست که تصور کنید دستوری از جایی برای حذف بخش هایی از این سریال آمده باشد و یا حتی مجبور شده باشیم تا با تغییر بخشی از موارد، قسمت های پایانی سریال را تغییر دهیم. اتفاقا در هنگام پخش این سریال کمترین اشکالات پخش در طول این سالها بر ما وارد شد و تنها ایرادات کوچکی در حد یک جمله یا یک کلمه بود که به ما وارد می شد و ماهم با رعایت اینکه به آن سکانس یا قسمت لطمه ای نخورد آن مساله را رعایت کردیه یا حذف می کردیم.

کرگردان مرد هزارچهره افزود: در طرح اولیه قرار بود که پایان داستان همین گونه باشد و بعد از دادگاه در قسمت آخر، مسعود شصتچی به خاطر جنبه حقوقی جرم، مدتی به زندان برود و بعد که بیرون می آید دوباره با یک نفر اشتباه گرفته شود حال اینکه این یک نفر چه کسی باشد خیلی فکر کردیم به افراد مختلف از جمله فیروز کریمی، علی پروین، علی دایی و خیلی افراد دیگر.

مهران مدیری اذعان کرد: انتخاب اولمان آقای پروین بود که نتوانست بیاید به علی دایی و فیروز کریمی هم فکر کردیم و این که اگر این ها نشدند یک کارگردان بیاید و مسعود شصتچی را با مهران مدیری اشتباه بگیرد که دست آخر هم رسیدیم به رضا رشیدپور و پایانی که دیدید.

وی در خصوص پخش نشدن بخش های مربوط به رضا رشیدپور که بارها در تیزرها دیده می شد و در آن به ملاقات علیرضا خمسه می رفت، گفت: این سکانس بازسازی دقیق یکی از سکانس های فیلم پدر خوانده بود جایی که آن بازیگر درجه ? به ملاقات مارلون براندو می رود و به او گلایه می کند که کارگردانی است که به من نقش نمی دهد و من هم می خواهم کمکم کنی، که به دستور پدر خوانده سر اسب آن کارگردان را می برند و می گذارند روی رختخوابش.

این کارگردان تلویزیون تصریح کرد: ما عین این سکانس را با رشیدپور اجرا کردیم که می آمد به قذاقه مندیان می گفت یک مجری است به نام حسینیان که نمی گذارد من کارم را بکنم و هرجا که می روم زیر آبم را می زند و از این حرفها که قذاقه مندیان هم مرغ حسینیان که خیلی هم دوستش دارد را می خورد و می گذارد روی رختخوابش، اما بنا به ملاحظاتی که برای سازمان متصور است گفتند که این بخش ها حذف شود. ما هم حذفش کردیم و از رشیدپور خواهش کردیم که بیاید آن سکانس پایانی را بازی کند. شاید هم این حذف به خاطر خشونت زیاد این سکانس بود.

مدیری گفت: در این سریال کارهای متفاوتی انجام شد مثلا مادر بهاره رهنما، خانم پروین قائم مقامی، نقش مادر مهران مدیری را در این سریال بازی کرد که اتفاقا این کار پیمان قاسم خانی بود که نقش را برای مادرزن خود نوشته بود.
منبع: همصدا

  
  
فعلا صلاح نیست!
 
سینمای‌ایران- احسان ظلی‌پور :
به همین سادگی تعدادشان به عدد پنج رسید. تجربه نشان داده که این فیلم‌ها از بساط فیلمی‌های کنار خیابان سردر‌می‌آورند یا پرونده‌شان – با کورسوی‌امیدی- برای همیشه بسته می‌شود.

 هر دو حالت خیلی برای صاحبان فیلم فرقی نمی‌کند، شاید در نهایت کارگردان ترجیح دهد فیلمش به جای خاک خوردن گوشه انبار، حداقل توسط قاچاقچیان سی‌دی به دست تماشاگر عادی برسد. اتفاقی که برای «آفساید»، «سنتوری» و «نقاب» (دو هفته بعد از اکرانش) افتاد و حال در انتظار چند فیلم دیگر است.

واژه «مجوزدار غیرقابل نمایش» دیگر خیلی پیچیده نیست. واژه‌ای که در همین سه، چهار سال اخیر گریبان 5 فیلم ایرانی را گرفته تا وضعیتی معلق داشته باشند. «آتشکار» آخرین قربانی این مجموعه است. نباید حالا که اعلام شده نمایش عمومی فیلم فعلا به تعویق افتاده و حرفی از توقیف به میان نیامده  امیر یوسفی و بقیه دست‌اندرکاران فیلم امیدوار باشند، که مشکل «آتشکار» یکی، دو ماه دیگر حل شود اما بعد از یک‌سال، دیگر چه کسی سراغ «آتشکار» را می‌گیرد؟

زمانی بحث اکران نشدن «به رنگ ارغوان» و «تردست» داغ بود و هر هفته خبرهای ریز و درشتی از آنها در مطبوعات منتشر می‌شد اما حالا دیگر خود حاتمی‌کیا و سجادی هم رغبتی به پاسخ دادن به این سوال‌های تکراری ندارند؛ همان‌طور که جیرانی و مجتبی‌ راعی هم شاید دیگر قید اکران فیلمشان را زده باشند. اینها فیلم‌هایی هستند که در یک پروسه قانونی توسط اعضای یک شورا با عنوان «شورای صدور مجوز نمایش» بازبینی و پروانه اکران عمومی‌شان صادر شده؛ فیلم‌هایی که به فاصله چند هفته یا حتی چند روز مانده به آغاز اکرانشان اصطلاح «فعلا صلاح نیست اکران شود» نصیب‌شان شده است...

تردست

این اولین «باشگاه پنج‌تایی»‌هاست. این جلمه را خود محمدعلی سجادی درباره فیلمش می‌گوید؛  اولین فیلم نیوشا ضیغمی که حالا بیشتر از 10 فیلم در کارنامه بازیگری‌اش دارد! ماجرا به 4سال قبل برمی‌گردد. دقیقا دوره جابه‌جایی صانعی‌مقدم و اربابی در رأس اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد. تردست اواخر سال 83 در آخرین روزهای حضور صانعی‌مقدم پروانه نمایش گرفت، اما چند ماه بعد جلوی نمایش عمومی فیلم گرفته شد.

 به غیر از «تردست» چند فیلم دیگر هم به همین مشکل اختلاف سلیقه مدیران سینمایی دچار شدند اما در نهایت «مکس»،«ازدواج به سبک ایرانی» و «آکواریوم» روی پرده رفتند و این فیلم محمدعلی سجادی بود که با دراختیار داشتن مجوز نمایش، غیرقابل نمایش عنوان شد.

«تردست» با بدشانسی از چرخه اکران خارج شد. این در حالی بود که پخش‌کننده فیلم، قرارداد اکران «تردست» را درگروه قدس امضا کرده و حتی بیلبوردها، سردر و عکس‌های فیلم هم توسط وزارت ارشاد مهر شده بود.

سجادی می‌گوید: «برای دوره اربابی هم اصلاحاتی انجام دادیم و دوباره پروانه نمایش گرفتیم اما نمی‌دانم چرا به همین راحتی جلوی اکران فیلم را گرفتند. ساخت آنونس و تیزر که مجوز آنها هم صادر شده بود برای ما هزینه داشت. حدود شش ماه آنونس‌های فیلم در سینماهای تهران به عنوان برنامه آینده پخش می‌شد اما در نهایت اتفاق دیگری افتاد.» سجادی در ادامه می‌گوید: «همه راه‌های قانونی را انجام دادیم، اصلاحاتی که مدنظر ارشاد بود را هم اعمال کردیم اما بعد از سه سال رفت و آمد هیچ اتفاق تازه‌ای نیفتاده است.» آنهایی که «تردست» را دیده‌اند آن را متفاوت‌ترین فیلم کارنامه محمدعلی سجادی می‌دانند؛ فیلمی که برخلاف کارهای قبلی این کارگردان داستان سرراستی دارد.

شاید بدشانس‌ترین شخص در این ماجرا سیروس تسلیمی باشد؛ تهیه‌کننده‌ای که بعد از دیدن فیلم- همان سه، چهار سال قبل- نصف سهم سجادی را خرید تا یکی از تهیه‌کنندگان «تردست» باشد! سجادی با همه این حرف‌ها همچنان امیدوار است که فیلمش اکران شود: «تا به حال صبر کرده‌ایم، باز هم منتظر می‌مانیم. شاید تغییر و تحولی در وزارت ارشاد شد و فیلم ما را اکران کردند.»

به رنگ ارغوان

اکران خصوصی فیلم حاتمی‌کیا در فاصله چند روز مانده به جشنواره بیست و سوم، پرونده «به رنگ ارغوان» را بست. فیلم البته از همان زمان فیلمبرداری با جار و جنجال همراه بود. اولین فیلم غیرجنگی حاتمی‌کیا بلافاصله بعد از پایان فیلمبرداری عنوان شد که سیاسی‌ترین فیلم کارگردانش است. اولین روزهای بهمن ماه 83 «به رنگ ارغوان» دو اکران خصوصی داشت. نمایش‌هایی که می‌شود گفت اجباری بود تا سرنوشت اکران فیلم مشخص شود.  نمایش اول برای مسئولان وزارت اطلاعات بود و اکران دوم برای برخی از مسئولان. تهیه‌کننده به رنگ ارغوان می‌گوید: «نظر گروه اول این بود که فیلم در جشنواره به نمایش دربیاید اما برای اکران عمومی دوباره تصمیم‌گیری شود. گروه دوم اما مخالف اکران فیلم حتی در جشنواره بودند.»

پس از این ماجرا بود که یونسی،‌ وزیر وقت وزارت اطلاعات در نامه‌ای به حاتمی‌کیا از او درخواست کرد فیلمش را در جشنواره به نمایش درنیاورد. ساداتیان می‌گوید: «در همان نامه آقای یونسی صراحتا تاکید کرد که شاید شرایط اکران عمومی فیلم بعدا مهیا  شود اما فعلا که خبری نشده است.»

«به رنگ ارغوان» داستان یک مامور وزارت اطلاعات است که مجبور است از میان عشق و وظیفه یکی را انتخاب کند که در نهایت او دومی را برمی‌گزیند. تهیه‌کننده فیلم نمی‌تواند اظهارنظر دقیقی درباره عدم اکران عمومی این فیلم بکند: «هر گروهی یک نظری داده، اما هیچ‌کس حکم قطعی صادر نکرده که مثلا اگر این اصلاحات اعمال بشود شرایط اکران فیلم مهیا خواهد شد. ما بعد از گرفتن پروانه نمایش «به رنگ ارغوان» قبل از جشنواره بیست و سوم، به نظر دیگران احترام گذاشتیم چون دوست نداشتیم تشنجی به وجود بیاید اما دلمان می‌خواست با آرام شدن اوضاع، فیلم را اکران عمومی کنیم.»

ستاره می‌شود

این فیلم فریدون جیرانی با بدشانسی تمام دقیقه 90 از اکران عمومی جا ماند. با وجود سر و صداهای زیادی که هنگام نمایش «ستاره می‌شود» در جشنواره بیست و چهارم مطرح شد، فیلم فریدون جیرانی با جرح و تعدیل بسیار سرانجام راهی اکران عمومی شد. اوایل زمستان 84 قرارداد اکران فیلم در گروه عصر جدید بسته و بیلبوردهای تبلیغاتی آن در سطح شهر نصب شد. حتی «ستاره می‌شود» به فاصله یک روز مانده تا اکران عمومی برای اهالی سینما و مطبوعات در یک اکران خصوصی به نمایش درآمد اما خیلی ناگهانی ورق برگشت و فیلم فریدون حسن‌پور (وقتی همه خواب بودند) در این گروه سینمایی روی پرده رفت.

همان موقع شورایی با حضور مسئولان وزارت ارشاد و تعدادی از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان سینما برگزار شد تا در‌خصوص اکران شدن «ستاره می‌شود» تصمیم‌گیری کنند؛  شورایی که افرادی چون منوچهر محمدی، محمدرضا جعفری‌جلوه، احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمی‌کیا، محمدرضا هنرمند و... جزءشان بودند و گویا برای فیلم‌های مشکل‌دار دیگران دوره تشکیل می‌دادند. با آنکه گفته می‌شد بسیاری از اعضای این شورا موافق اکران عمومی «ستاره می‌شود» بودند اما اعلام شد که فیلم جیرانی فعلا صلاح نیست اکران شود.

سفر به هیدالو

در جشنواره سه دوره قبل فیلمی با نام «سفر به هیدالو» به نمایش درآمد اما چه کسی فکر می‌کرد فیلمی که در بخش معناگرای جشنواره، حضوری پررنگ داشت این‌گونه به محاق برود. راعی البته امید زیادی به گیشه فیلمش نداشت اما به هر حال به عنوان یک کارگردان دوست داشت فیلمش دیده شود. «سفر به هیدالو» تقریبا یک‌سال بعد از نمایش جشنواره‌اش، امکان نمایش عمومی پیدا کرد. فیلم البته اکران محدودی داشت؛ سینما فرهنگ و چند سالن دیگر، اما چند روز مانده به آغاز اکران «سفر به هیدالو» جلوی نمایش آن گرفته شد. باید اعتراف کرد که وضعیت برای راعی و فیلمش وخیم‌تر از بقیه توقیف شده‌هاست.

آتشکار

برای امیر یوسفی و فیلمش همه چیز به سرعت برق و باد گذشت. از زمانی که اعلام شد «آتشکار» غیرقابل نمایش است تا زمان صدور پروانه نمایش آن و بعد هم دوباره توقیف، کمتر از سه ماه طول کشید. به خاطر مضمون ملتهب فیلم، از همان ابتدا هم می‌شد حدس‌زد فیلم برای اکران عمومی با مشکل مواجه شود. اوج جنجال‌ها زمان جشنواره فجر بود. امیر یوسفی در کنار سامان مقدم، پریسا بخت‌آور، عبدالرضا کاهانی و سامان سالور معترضان اصلی به عملکرد هیات انتخاب بودند. از این جمع دو فیلم در آخرین روزهای سال 86 پروانه نمایش گرفتند که «آتشکار» هم جزوشان بود. شاید اگر «دایره زنگی» و «زن‌ها فرشته‌اند» به فاصله طولانی‌تری از هم اکران می‌شدند وضعیت فیلم امیر یوسفی بهتر از قبل بود. گویا مشکل اداره نظارت و ارزشیابی برای نمایش «آتشکار» تعدد اکران عمومی چند فیلم مشکل‌دار است.

فیلمی که پخش‌کننده آن خیلی زود قرارداد اکرانش را در گروه عصر جدید امضا کرد تا حتی قراردادش در شورای صنفی نمایش هم ثبت شود. به فاصله دو هفته مانده به اکران عمومی فیلم زمزمه‌هایی مبنی‌بر تعویق زمان اکران به گوش رسید و در نهایت هم «تلافی» جایگزین «آتشکار» شد. در حالی که امیر یوسفی از علت نمایش داده نشدن فیلمش ابراز بی‌اطلاعی می‌کرد، محمد آفریده مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (که درتولید فیلم مشارکت داشته) گفت بهتر است «آتشکار» در زمان مناسب‌تری به نمایش درآید.

در «آتشکار» حمید فرخ‌نژاد نقش مردی را بازی می‌کند که با روح پدرش دچار چالش می‌شود.

 
   
  
منبع: همشهری انلاین
 

  
  

                                               ((به همین سادگی ))نه به این سادگی

 

به همین سادگی" پنجمین ساخته سیدرضا میرکریمی مدیر عامل حال حاضر خانه سینماست. او که با فیلم "کودک و سرباز" آغاز کرد، در "زیر نور ماه" توانست نگاه مخاطبان خاص را به سوی خود جلب کند. "اینجا چراغی روشن است" "خیلی دور خیلی نزدیک" که ظهور یک فیلمساز حرفه‌ای را به عرصه سینما نوید داد.

به همین سادگی" با فیلمنامه‌ای از شادمهر راستین و رضا میرکریمی جلو دوربین رفته و درباره زنی است که همسر او قرار است در یک مسابقه بین‌المللی معماری شرکت کند، به همین دلیل تصمیم می‌گیرد محیطی آرام در خانه برایش ایجاد کند. هنگامه قاضیانی، مهران کاشانی، صفا آقاجانی، نیره فراهانی و ... بازیگران این فیلم هستند

به همین سادگی" از نظر روایی و شکل داستانی ،ظاهری بسیار ساده دارد. اما در عین سادگی با وجود قصه ای کوتاه و پرداختن به جزئیات و فضا سازی مناسب برای به تصویر کشیدن یک معضل اجتماعی با دید و ادبیاتی متفاوت کاری ساده نیست برخلاف عنوان(( به همین سادگی ))که دارد

بر خلاف ا نچه که تصور می شود که این فیلم بیشتر مخاطبانش از میان زنان خواهد بود به عقیده بنده این فیلم بیشتر آقایان را مورد خطاب قرار می دهد که مسخ زندگی مدرن و ماشینی شده اند و خانواده و تربیت فرزندان را از یاد برده اند که این خود از مهمترین عوامل فروپاشی خانواده ها است و از دستاوردهای تمدن و پیشرفت بشر است .بحرانی که آدمها به تنهایی عامل شکل گیری آن نیستند و به عوامل بسیاری از جمله توسعه شهر ها ،صنعتی شدن ،پیشرفت و تکنولوژی و... و هزاران دلیل دیگر بستگی دارد .

استفاده از تصویر برداری رو دوشی که از ابتدا ذهن مخاطب رادر گیر می کند  به نوعی عدم آرامش و نگرانی ،تنش نه از نوع اتفاقات خیابانی و بیرونی را به مخاطب القا می کند .

به همین سادگی "را نمی توان کاملا در حیطه فیلمهای معنا گرا قرار داد .این فیلم در ردیف فیلمهای مذهبی دینی است که البته خود کارگردان هم با عنوان معنا گرا با توجه به اظهار خود زیاد موافق نیست

ارتباط طاهره با فرزندان خود ،همسایه  ها ،کلاس شعر ،دعوای بچه ها و تماس او برای استخاره برای دفعات متعدد ،و برخی از جزئیات ،جزئیاتی هستند که در اصل کل فیلم را می سازند و یا سرک کشید ن او به خلوت دختر خود با دوستانش ،و یا مردی که در خانه مقابل خانه آنها زندگی می کند . وهر از گاهی طاهره از پنچره او را دید می زند و یا برخورد آنها در سوپر مارکت و دستور پخت ماکارونی را که به مرد می گوید .این مرد هم به نوبه خود موقعیتی شبیه طاهره دارد مردی تنها که تنها زندگی می کند تنها می پزد  تنها می خورد و طاهره که علارغم آنکه همسر دارد ولی همیشه در تنهایی به سر می برد .تنهایی که ین روزها گریبان اکثر یت خانواده ها را گرفته است

به همین سادگی توجه ویژه به القای محیط بسته آپارتمانی دارد ،که در آغاز فیلم در پشت بام با نشان دادن رخت های در زخت آویز و یا رسیورهای،و یا وسایل همسایه طبقه بالایی در راه رو که قصد اسباب کشی دارندو عروسی دیگر همسایه .همه از نکاتی قابل ذکر هستند که میر کریمی با کنترل دقیق خود صحنه های زیبایی را آفریده است .

و هنگامی که زن همسایه از طاهر می خواهد به عنوان زنی خوشبخت برای دخترش استخاره کند .و طاهره تردید و نگرانی خود را از استخاره کردن نشان می دهد .ولی با اسرار زن همسایه طاهره استخاره می کند . شاید برخلاف آنچه که طاهره به زبان آورده پاسخ استخاره بوده و شاید به ناگاه طاهره متوجه میشودکه دیگران هستند که از او کمک می گیرند و او خود تکیه گاهی برای دیگران است و به حدی از بلوغ فکری در جامعه رسیده است که نیازی به استخاره دیگران نداشته باشد .و برگشت آن به خانه و منصرف شدن از رفتن و آن تردید که از اول فیلم در وجود طاهره بود .همچنان باقی است و البته این هم شگردی است که کارگردان استفاده کرده که مسئله را بی جواب گذاشته است

این فیلم در بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن برنده سیمرغ بلورین شد.

و خیلی حرفهای ریز و درشتی  که می شود در مورد به همین سادگی گفت برسی نکته به نکته و جزئیات فیلم فرصتی فراغ تر را می طلبد .

 

حسن عبد اله زاده

به همین سادگی
  
  

فیلم استون درباره بوش قبل از انتخابات اکران می‌شود  

جرج دبلیو بوش

فیلم زندگینامه‌ای اولیور استون، کارگردان مشهور و برنده جایزه اسکار درباره زندگی و دوران جرج دبلیو بوش سه هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر اکران خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه فیلم استون که نام آن صرفا W است، در 17 اکتبر (26 مهر)، کمتر از یک ماه پیش از رای‌گیری برای انتخاب جانشین بوش در 4 نوامبر (14 آبان) اکران خواهد شد.

توجه زیادی به این فیلم استون که که جوزف برولین، بازیگر فیلم "جایی برای پیرمردها نیست" در آن نقش جرج بوش و الیزابت بنکز نقش همسر او، لورا بازی می‌کند، معطوف شده است. قرار است فیلمبرداری فیلم از هفته آینده آغاز شود.

استون در این باره این فیلم گفت: "ما در واقع، فراتر از تصاویری که به ما اجازه داده شده است در تلویزیون ببینیم، چیز زیادی در مورد آقای بوش نمی‌دانیم."

استون 61 ساله، پیش از این چندین فیلم درباره چهره‌های تاریخی از جمله دو رئیس جمهور آمریکا  نیکسون و کندی ساخته است.

این کارگردان کهنه‌کار تا به حال سه بار برنده جایز اسکار شده است -  بهترین فیلم‌نامه برای "قطار نیمه‌شب" در سال 1979،و بهترین کارگردانی در سال‌های 1987 و 1990 به ترتیب برای فیلم‌های "جوخه" و "متولد چهارم جولای".

منبع: همشهری