سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاری دهنده ترین چیز بر رشد خرد آموزش است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی بیدار(68)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :4
کل بازدید :187716
تعداد کل یاداشته ها : 92
103/2/30
7:3 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن ساعی[17]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

عکس از فارس

 عکس از فارس
سال 1368 بود که نام خسرو شکیبایی بلند آوازه شد. وی با حضور در فیلم «هامون» داریوش مهرجویی وارد فاز جدیدی از زندگی هنری خود در سینمای ایران شد. وی توانست برای نقش آفرینیش در این فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین، هشتمین جشنواره فیلم فجر شود.

  هنر هفتم

خسرو شکیبایی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون امروز، 28 تیرماه 1387، در گذشت.

به گزارش خبرگزاری‌ها، خسرو شکیبایی ساعت 9 صبح امروز در بیمارستان پارسیان تهران دار فانی را وداع گفت. علت مرگ وی ایست قلبی اعلام شده است.

بعضی از سایت‌های اینترنتی محل مرگ خسرو شکیبایی را منزل شخصی وی اعلام کرده‌اند.

گفته می‌شود شکیبایی به دلیل بیماری دیابت از مدتی پیش در بیمارستان بستری بوده است.

از خسرو شکیبایی، در دومین جشن منتقدان سینمایی که اخیرا برگزار شده بود به عنوان یکی از بازیگران برجسته 30 سال اخیر تجلیل شد و جایزه‌ای را به همین مناسبت از محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، دریافت کرد.

نگاهی به زندگی سینمایی خسرو شکیبایی

خسرو شکیبایی، در سال 1323 در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلاتش را در رشته بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد.

حضور شکیبایی در سینما با بازی در فیلم « خط قرمز» به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال 1361 آغاز شد. پس از آن وی در فیلم‌هایی مانند «دزد ونویسنده» همراه با علی نصیریان، «ترن» و «رابطه خوب» تا سال 1368 به نقش آفرینی در سینما ادامه داد.

سال 1368 بود که نام خسرو شکیبایی بلند آوازه شد. وی با حضور در فیلم «هامون» داریوش مهرجویی وارد فاز جدیدی از زندگی هنری خود در سینمای ایران شد. وی توانست برای نقش آفرینیش در این فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین، هشتمین جشنواره فیلم فجر شود.

برخی بر این اعتقادند که پس از «هامون»، شکیبایی نتوانست از این نقش به طور کامل بیرون بیاید و در بسیاری از فیلم‌هایی که پس از هامون بازی کرد، به تکرار همان نقش پرداخته است.

البته، خسرو شکیبایی بار دیگر با بازی در دو فیلم کاملا متفاوت یعنی «کیمیا» به کارگردانی احمد‌رضا درویش در سال 1373 و «کاغذ بی خط» به کارگردانی ناصر تقوایی در سال ????، توانست قابلیت‌های خود را در عرصه بازیگری سینما به نمایش بگذارد.

وی برای بازی در فیلم «کیمیا» برنده سیمرغ بلورین سیزدهمین جشنواره فیلم فجر و برای «کاغذ بی‌خط» نیز نامزد سیمرغ بلورین بیستمین دوره این جشنواره شد.

آخرین حضور خسرو شکیبایی در سال 1387 برای بازی در فیلم «دل شکسته» به کارگردانی علی رویین‌تن بوده است.

شکیبایی در تلویزیون

خسرو شکیبایی، علاوه بر نقش آفرینی در سینمای ایران، در برخی از سریا‌ل‌های تلویزیونی نیز نقش‌های ماندگاری بر جای گذاشته است.

از به یاد ماندنی‌ترین آن‌ها نقش مراد بیگ در سریال «روزی روزگاری» است که تکیه کلام‌های وی در این سریال برای مدت‌ها از دهان مردم کوچه و بازار شنیده می‌شد.

سریال «خانه سبز» نیز به کارگردانی بیژن بیرنگ از جمله سریال‌های پرطرفدار تلویزیون بود که شکیبایی یکی از نقش‌های اصلی آن را بازی می کرد.

وی در سریال‌های دیگری نظیر «مدرس»، «کاکتوس» و «تفنگ سرپر»» نیز ایفای نقش کرده است.

خسرو شکیبایی در کنار حضورش در سینما و تلویزیون، اشعار سهراب سپهری را نیز دکلمه کرده است که به شکل نوار کاست به بازار عرضه شد.

 

 منبع :

www.mardomak.org


  
  

پرچمدار سینمای مستقل امریکا

 علی بیدار

" برداشت دو گانه از یک امر بسیار ناگوار است. انسان نباید در طریقت سامورایی بدنبال چیز دیگری باشد در هر شیوه ی دیگری که یک مسلک به شمار می آید نیز این امر صادق است. اگر درک انسان بدینگونه باشد بیشتر می تواند با طریقت خود هماهنگی ایجاد کند." هاگاکوره

جیم جارموش در 22 ژانویه 1953 در ایالت اوهایو بدنیا آمد. مدرک کارشناسی اش را از دانشگاه کلمبیا گرفت. بعد وارد مدرسه فیلم شد اما قبل از اینکه فارغ التحصیل شود تصمیم گرفت بورسیه تحصیلی اش  را در تولید اولین فیلم به کار بگیرد. مشاورش در آن زمان " تادیس سبینا" از این فیلمساز جوان حمایت کرد که منجر به ساخت و کارگردانی اولین فیلم جارموش به نام " تعطیلات همیشگی" (Permanent vacation) شد. فیلم در یک سبک خشک و عاری از سانتی مانتالیسم به مخاطبان ارایه شد. این گونه سبک و سیاق، بعدها  در فیلم " عجیب تر از بهشت" (Stranger than heaven ) و " محکوم(مغلوب) قانون"(Down by law ) توسعه یافت.

اولین فیلم نسبتا بلند جارموش " عجیب تر از بهشت" در سال 1984 به مخاطبان و منتقدان عرضه شد. داستان آن درباره سفر سه جوانی است که از نیویورک به کلیولند و فلوریدا مر روندو جارموش در این فیلم خیلی از قراردادهای فیلمسازی سنتی هالیوود را می شکند و سعی در ساختار شکنی می کند. این ساختار شکنی در " عجیب تر از بهشت" هنوز هم بعنوان یک تحول و نقطه تاریخی در ساخت فیلم مستقل، جلوه نمایی می کند.

در 1986 جارموش " مغلوب قانون" را ساخت که داستان آن درباره سه محکوم در زندان نئواورلئان می باشد. بعد از این دو فیلم، جیم جارموش به عنوان کارگردانی تاثیرگذار و برجسته در فیلمهای جاده ایی( ژانر جاده) شناخته میشود و نوید کارگردان مستقل دیگری در نظام پیچیده هالیوود را می دهد؛ نظامی که در آن سعی بر آن است سینما را از دست هنرمندان بگیرند و آنرا به تهیه کنندگان بسپارند تا سینما، صنعتی سودآور برای اغراض گوناگون مورد استفاده قرار بگیرد.

در 1995 جارموش " مرد مرده" را ساخت. فیلمی درباره غرب امریکا در قرن 19 با بازیگری ستاره ایی به اسم "جانی دپ". مرد مرده داستان حسابداری (جانی دپ) است که برای کار به شهر دیگری در غرب امریکا می رود و در طول سفر شاهد تیراندازی سفیدپوستان به بوفالوها از پنجره قطار می باشد. حسابدار یا همان ویلیام بلیک در آن شهر با زنی آشنا می شود که نامزد سابق در همین حین می رسد و در این جریان، بلیک او را می کشد و خودش نیز مجروح می شود. ویلیام بلیک به جنگل می گریزد. در جنگل با " هیچکس" که از سرخپوستان بومی امریکایی است آشنا می شود. " هیچکس" به خاطر همنامی اسم حسابدار با شاعر انگلیسی " ویلیام بلیک" که در زمان اسارتش در انگلیس با شعرهای او آشنا شده است، تصور می کند که او خود شاعر است و ...

" مرد مرده" درباره ی فرهنگ و شخصیتهای بومیان امریکایی است. فیلم بوسیله عده ایی از منتقدان تقبیح و توسط عده ی دیگری تشویق شد. وخصوصا بخاطر نشان دادن غرب امریکا، خشونت و بویژه بومیان امریکایی. فیلم سیاه و سفید بود و از طرف منتقدان القابی از جمله " فیلم وسترن" ، وسترن اسیدی، انتی وسترن، و پست وسترن" بر خود گرفت.

با موفقیت هنری که جارموش بعد از کارگردانی فیلم مرد مرده بدست آورده بود که حاصلش جبل نظر منتقدان به خود و فیلمهایش بود، تصمیم گرفت فیلمی پست مدرن با ته مایه های فلسفه شرقی و استفاده از قالب فیلمهای جنایتکارانه و مافیایی بسازد. حاصل این کار، ساخت " گوست داق، طریقت سامورایی" (Ghostdog, the Way of the Samurai

 ) بود. این فیلم با بازی درخشان " فارست ویتاکر در نقش گوست داق و موسیقی گوش نواز " آر، زد، ای وکلمات قصار و فلسفه گونه کتاب " هاگاکوره" خوش درخشید.

گوست داق فیلمی است درباره یک آدمکش مزدور که بر اثر آشنایی با تعالیم سامورایی در کتاب هاگاکوره، یکسویه خود را مرید خلافکار خرده پایی به نام لویی که چند سال پیش زندگی او را نجات داده است می پندارد و برای او کار می کند. البته لویی از این پیمان یکسویه آگاه نیست. از دو سوم فیلم که گروه مافیا سعی در کشتن و از بین بردن گوست داق می کنند با هشیاری گوست داق و استفاده عملی او از تعالیم ساموراییها، نتیجه برعکس می شود و او یک تنه و با چابکی یک سامورایی تک تک افراد این گروه مافیایی رو به زوال را می کشد.  نقد مبسوط این فیلم در ادامه خواهد آمد.

فیلمهای دیگر جیم جارموش

قهوه و سیگار، قطار راز، شب روی زمین، گلهای پژمرده،

 

فعالیتهای غیر سینمایی جیم جارموش

جارموش از جمله کارگردانانی است که به صورت حرفه ایی با موسیقی آشناست و مدتی در جوانی، در یکی از گروه های موسیقی به عنوان " کی بوردیست" فعالیت کرده است. او علاوه بر این فعالیت در عرصه موسیقی، چندین کلیپ در زمینه موسیقی ساخته است. جارموش از جمله کاگردانهایی است که در فیلم دیگر کارگردانها هم بازی کرده است.

او همچنین موسس یک جمعیت نیمه سری به نام " پسران لی ماروین" می باشد. خیلی از اعضای این جمعیت افراد مشهوری هستند که به خاطر نیمه سری بودنش، آنرا ابراز نمی کنند. معیار عضویت در این جمعیت یا کلوب نمیه سری، شباهت ظاهری به بازیگر مشهور " لی ماروین" می باشد. بنابراین هیچ زنی نمی تواند در این کلوب عضو شود. اعضای این کلوب به صورت سری گرد هم جمع می شوند و هر از گاهی به تماشای فیلمهای " لی ماروین" می پردازند. جارموش درباره این کلوب گفته است: " من حق افشای اطلاعات در این زمینه را ندارم. غیر از اینکه بگویم این کلوب وجود دارد و می توانم حداکثر سه نفر از اعضای آن را معرفی کنم: تام ویتس، جان لوری، ریچارد بوس. چهره شما حداقل بایستی به لحاظ فیزیکی به لی ماروین شبیه باشد. به طور قطع، هیچ زنی در آن عضویت نداردو ما جلسات سری داریم. بیشتر از این نمی توانم بگویم." (1)

همچنین جارموش در سال 2003 زیر بیانیه ایی به نام

Not in my name declaration

را همراه با اشخاص سرشناسی از جمله " نوام چامسکی" و " سوزان ساراندون" امضاء کرد که این بیانیه حمله امریکا به عراق را محکوم می کرد.

 

(1): Jim Jarmusch interview: Vol.XIX-No. 11, 1989: pp 146-150